معنی درس سوم فارسی دهم + آرایه های ادبی و پاسخ کارگاه متن پژوهی
معنی درس سوم فارسی دهم + آرایه های ادبی. در این مطلب معنی لغات و کلمات، آرایه های ادبی و قلمرو زبانی متن درس سوم فارسی دهم انسانی، تجربی و ریاضی متوسطه دوم را با هم میخوانیم.
درس دوم فارسی دهم را نیز مطالعه کنید.
معنی درس سوم فارسی دهم + آرایه های ادبی
درختان را دوست میدارم / که به احترام تو قیام کرده اند / و آب را / که مهر مادر توست
- من درختان را دوست دارم؛ زیرا برای احترام به تو ايستاده اند. و آب را به این علت دوست دارم چون مهریه مادر تو، حضرت فاطمه زهرا (س) است.
قلمرو ادبی: قالب: سپید. قیام درختان: جانبخشی. حسن تعلیل (علت روییدن درختان تو هستی) اغراق
خون تو شرف را سرخگون کرده است / شفق آینه دار نجابتت / و فلق محرابی که تو در آن / نماز صبح شهادت گزاردهای
- خون تو (شهادت تو ) به شرف، ارزش و اعتبار داده است. (شهادت تو باعث سرافرازی و نشانه شرافت توست.) تو همچون شامگاه و بامداد پاک و زیبایی و خونت مانند سرخی شفق و فلق زیباست.
قلمرو ادبی: خون: مجاز از شهادت، جان باختن. سرخگون کرد: کنایه از اعتبار بخشیدن. «شفق، فلق»: تضاد. شفق آیینه دار: تشخیص
- من در فکر آن گودال هستم که خون تو را خورده است. من تاکنون گودالی که این گونه رفیع و بلند باشد ندیده بودم. در عین ذلت می توان عزیز هم بود. از گودال سئوال کن.
قلمرو ادبی: گودال خون – مکیده: جانبخشی / تلمیح به داستان جان باختن امام حسین / هیچ گودالی – رفیع: متناقض نما / تلمیح به « شَرَفُ المَکانِ باِلمَکینِ» (ارزش هر جای و جایگاهی به کسی است که در آن قرار گرفته است.)/ رفیع، حضیض: تناقض / از گودال بپرس: جانبخشی
شمشیری که بر گلوی تو آمد / هر چیز و همه چیز را در کاینات / به دو پاره کرد: / هر چه در سوی تو حسینی شد / دیگر سو یزیدی… / آه، ای مرگ تو معیار!
- شمشیری که گلوی تو را بریده، همۀ دنیا را به دو بخش تقسیم کرد. هر چیزی و هر کسی که به سوی تو آمد و طرفدار تو شد، بر حق است. و هر چه که از تو گریزان شده و مقابل تو ایستاد، بر باطل است. آه ای حسین (ع)، شهادت تو معیار حق و باطل است.
قلمرو ادبی: شمشیری … آمد: کنایه از گلوی تو را برید و شهید کرد. حسینی، یزیدی: تضاد. واژه آرایی: هر، چیز / تلمیح به داستان جان باختن امام حسین (ع)
مرگت چنان زندگی را به سخره گرفت / و آن را بی قدر کرد / که مردنی چنان / غبطه بزرگ زندگان شد
- مرگ باشکوه تو آنگونه زندگی را مسخره و بی ارزش کرد که حتی زندگی، آرزوی مرگی چون مرگ تو را دارد.
قلمرو ادبی: مرگ، زندگی: تضاد / مرگت … به سخره گرفت: جانبخشی
خونت / با خون بهایت حقیقت / در یک تراز ایستا
- حقیقت که خون بهای توست با خون تو همتراز و هم ارزش است. (خونت، عین حقیقت است).
قلمرو ادبی: خون: مجاز از جان باختن / خونت … ایستاد: جانبخشی
و عزمت ضامن دوام جهان شد / -که جهان با دروغ میپاشد- / و خون تو امضای «راستی» است.
- اراده تو ضامن دوام جهان شد. جهان با دروغ و باطل، متلاشی میشود اما تو با خونت، حقیقت و راستی را رواج دادی و جاری ساختی.
قلمرو ادبی: اغراق / خون: مجاز از جان باختن / امضا: مجاز از تأیید کننده / تشبیه خون به امضا
تو تنهاتر از شجاعت / در گوشه روشن وجدان تاریخ ایستادهای / به پاسداری از حقیقت
-
هیچکس در شجاعت مانند تو نیست و تو معیار شجاعت هستی، در گوشه ای از تاریخ ایستاده ای و از حقیقت نگهبانی میکنی.
قلمرو ادبی: تنهاتر از شجاعت: جانبخشی / گوشه تاریخ: اضافه استعاری / وجدان تاریخ: اضافه استعاری
و صداقت / شیرین ترین لبخند / بر لبان اراده توست
- راستی و صداقت مانند لبخندی است که بر لبان تو نشسته است. (تو پاسدار راستی و صداقت هستی)
قلمرو ادبی: شیرین ترین لبخند: حس آمیزی / لبان اراده: اضافه استعاری / لبخند، لب: تناسب
- مقام تو آن قدر بلند است که عقل ناتوان انسان در برابر عظمت تو عاجز و متحیر می شود. (عقل از درک عظمت امام حسین (ع) عاجز است)
قلمرو ادبی: کودک عقل: اضافه تشبیهی / کلاه از … میافتد: جانبخشی، کنایه از این که عقل توان شناخت تو را ندارد.
بر تالابی از خون خویش / در گذرگه تاریخ ایستادهای / با جامی از فرهنگ / و بشریّت رهگذار را میآشامانی / -هر کس را که تشنه شهادت است.
-
در حالی که در کنار آبگیری از خون خود در مسیر تاریخ ایستاده ای، به انسان هایی که عاشق شهادت هستند، فرهنگ شهادت را می آموزی.
قلمرو ادبی: اغراق: تالابی از خون / گذرگه تاریخ: اضافه تشبیهی / جام: مجاز از شراب / تشبیه: فرهنگ به جام (شراب) / اشتقاق: گذرگه و رهگذار / تناسب: خون و شهادت، جام و می، آشامانی و تشنه / اضافهی استعاری: تشنهی شهادت / تلمیح به حدیث «وَ بَذَل مُهجَتَهُ فبکَ لیستنقِذَ عَنِ الضّلالِه و حیرة الجَهالَه = او، حسین (ع)، خونش را در راه تو داد تا بندگانت را از نادانی و سر گردانی گمراهی نجات بخشد.
معنی کلمات درس سوم فارسی دهم
- تالاب: آبگیر، برکه
- تناور: تنومند، فربه، قوی جثّه
- حضیض: جای پست در زمین یا پایین کوه
- رفیع: بلند، مرتفع، ارزشمند
- سخره: مسخره کردن، ریشخند
- شرف: آبرو، بزرگواری
- ضامن: ضمانت کننده، کفیل، به عهده گیرنده غرامت
- عامل: حاکم، والی
- عزم: قصد، اراده
- عمارت کردن: بنا کردن، آباد کردن، آبادانی
- غبطه: رشک بردن، حال و روز کسی را آرزو داشتن، بی آنکه خواهان زوال آن باشیم.
- فلق: سپیده صبح، فجر
- نجابت: اصالت، پاک منشی، بزرگواری
کارگاه متن پژوهی درس سوم پاسداری از حقیقت قلمرو زبانی ادبی فکری صفحه 34 و 35 فارسی دهم
قلمرو زبانی
1) مترادف و متضاد واژه «رفیع» را از متن درس بیابید.
2) از متن درس، برای هر یک از نمودارهای زیر، یک گروه اسمی بیابید و در نمودار قرار دهید.
جواب
1) متضاد : حضیض
مترادف : بلند
2) نماز صبح شهادت
غبطه بزرگ زندگانی
ضامن دوام جهان
گوشه روشن وجدان تاریخ
لبان اراده تو
سر کودک عقل
قلمرو ادبی
1) دو نمونه از کاربرد «تشخیص» در متن درس مشخّص کنید.
- درختان را دوست دارم که به احترام تو قیام کرده اند : قیام کردن درختان
شفق آینه دار نجابتت
در فکر آن گودالم که خون تو را مکیده است.
2) شعر سپید، گونه ای از شعر معاصر است که آهنگ دارد امّا وزن عروضی ندارد و جای قافیه ها در آن مشخّص نیست.
شعر «پاسداری از حقیقت» را از این دید بررسی کنید.
- این شعر نیز در واقع شعر سفید است چون آهنگ دارد اما وزن عروضی ندارو و جای قافیه ها در آن مشخص نیست.
3) به بیت زیر توجّه کنید.
«بید مجنون در تمام عمر، سر بالا نکرد حاصل بی حاصلین بود به جز شرمندگی»
صائب
در این بیت، شاعر برای شکل ظاهری و آویزان بودن شاخه ها و برگ های درخت بید، علتّی شاعرانه امّا غیرواقعی آورده است و آن، سرافکندگی بید به سبب بی حاصلی است.
وقتی شاعر یا نویسنده دلیلی غیرواقعی امّا ادبی برای موضوعی بیان کند؛ به گونه ای که بتواند خواننده را قانع کند، آرایۀ «حُسن تعلیل » پدید می آید.
«حسن تعلیل» در لغت، به معنای دلیل و برهان نیکو آوردن است؛ اگرچه این دلیل و برهان، واقعی، علمی یا عقلی نیست اما مخاطب آن را از علتّ اصلی دلپذیرتر می یابد.
در کدام قسمت از متن درس «حُسن تعلیل » به کار رفته است؟ دلیل خود را بنویسید..
- درختان را دوست دارم که به احترام تو قیام کرده اند : شاعر علت به ردیف و عمودی ایستادن درختان را احترام به امام حسین (ع) می داند. و آب را که مهر مادر توست : آب را به این علت دوست دارم که مهریه مادر تو ، حضرت فاطمه (س) است.
شفق آینه دار نجابتت : شاعر علت تشکیل شفق را آینه دار بودن نجابت امام می خواند.
قلمرو فکری
1) با توجّه به متن درس، شاعر چه نوع مرگی را غبطۀ بزرگ زندگانی می داند؟
2) در متن درس، «عقل » با چه ویژگی هایی وصف شده است؟ چرا؟
3) هر یک از موارد زیر، با کدام قسمت از شعر «پاسداری از حقیقت» ارتباط معنایی دارد؟
شَرَفُ المَکانِ باِلمَکینِ. (ارزش هر جای و جایگاهی به کسی است که در آن قرار گرفته است.)
و بَذَل مُهجَتَهُ فَبِکَ لِیَستَنقِذَ عبادکَ مِنَ الجَهالۀ و حَیرَۀ الضَّلالۀ.
(او ، حسین (ع)، خونش را در راه تو داد تا بندگانت را از نادانی و سرگردانیِ گمراهی نجات بخشد.)
جواب
1) شهادت (شهادت امام حسن (ع))
2) کلاه از سر عقل می افتد یعنی عاجز و ناتون بودن عقل در درک عظمت امام حسین (ع)
3) الف) در فکر آن گودالم که خون تو را مکیده است / هیچ گودالی چنین رفیع ندیده بودم.
ب) بر تالابی از خون خویش
در گذرگه تاریخ ایستاده ای
با جامی از فرهنگ
و بشریت رهگذار را می آشامانی
– هر کس را که تشنه ی شهادت است